سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

خبرگزاری فارس: بیانات روشنگرانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار اساتید و طلاب حوزه‌های علمیه بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های خارجی داشت.


به گزارش فارس، سخنان حضرت آیت‌‌الله خامنه‌ای در دیدار با اساتید و طلاب حوزه‌های علمیه به طور گسترده‌ای در رسانه‌های خارجی انعکاس یافت.

*خبرگزاری آمریکایی "آسوشیتدپرس " در خبری به انتشار بخش‌هایی از سخنان مقام معظم رهبری پرداخت.
این خبرگزاری آمریکایی در قسمتی از خبر خود به این قسمت از سخنان رهبری اشاره کرد که وی فرموده بود: وقتی می‌بینند سران ظلم و استکبار عالم از اینها حمایت می‌کنند، رؤسای آمریکا و فرانسه و انگلیس و اینهائی که مظهر ظلمند دارند از اینها حمایت می‌کنند، باید بفهمند یک جای کارشان عیب دارد.

*خبرگزاری فرانسه که به طور گسترده‌ای حوادث اخیر ایران را تحت پوشش قرار داده در گزارشی بخش‌های زیادی از سخنان مقام معظم رهبری را منتشر کرد.
این خبرگزاری در بخشی از گزارش خود این قسمت از سخنان آیت‌الله خامنه‌ای را منتشر کرد: وقتی می‌بینند همه‌ آدمهای فاسد، سلطنت‌طلب، از اینها حمایت می‌کند، توده‌ای از اینها حمایت می‌کند، رقاص و مطرب فراری از کشور از اینها حمایت می‌کند، باید متنبه بشوند، باید چشمشان باز بشود، باید بفهمند؛ بفهمند که کارشان یک عیبی دارد؛ بلافاصله برگردند بگویند نه، ما نمی‌خواهیم حمایت شما را.

*پایگاه اینترنتی روزنامه آمریکایی "لس‌آنجلس تایمز " نیز در خبری به انتشار سخنرانی مقام معظم رهبری پرداخت.
این روزنامه آمریکایی به بخشی از سخنان رهبری اشاره کرد که در آن فرموده بود: اعتقاد من به جذب حداکثری و دفع حداقلی است؛ اما بعضی کأنه خودشان اصرار دارند بر اینکه از نظام فاصله بگیرند. یک اختلاف درون خانوادگی را، درون نظام را - که مبارزات انتخاباتی بود - یک عده‌ای تبدیل کردند به مبارزه‌ با نظام.

*پایگاه اینترنتی روزنامه اماراتی "گلف نیوز " نیز به انعکاس بخش‌هایی از سخنرانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پرداخت.
پایگاه اینترنتی این روزنامه برای خبر خود از عکس تعدادی از تظاهرات کنندگان که در اعتراض به اهانت به امام خمینی(ره) تجمع کرده بودند، استفاده کرد.

*روزنامه انگلیسی "گاردین " نیز طی گزارشی به انتشار سخنان روز گذشته مقام معظم رهبری پرداخت.
پایگاه اینترنتی این روزنامه در این خبر از عکس امام خمینی(ره) استفاده کرده است.

*گاردین در قسمتی از گزارش خود به این قسمت از سخنان مقام معظم رهبری اشاره کرد که فرمودند: اینها ایجاد فتنه می‌کند، شعار طرفداری از قانون می‌دهند، اما در عمل صریحاً بر خلاف قانون انجام می‌دهند. شعار طرفداری از امام می‌دهند، بعد کاری می‌کنند که در عرصه‌ طرفداران آنها، یک چنین گناه بزرگی انجام بگیرد.

*خبرگزاری آمریکایی "یونایتد پرس اینترنشنال "، شبکه خبری آمریکایی "ای‌بی‌سی نیوز "، پایگاه اینترنتی روزنامه آمریکایی "نیویورک تایمز " و پایگاه اینترنتی روزنامه انگلیسی "فایننشال تایمز " نیز با ارائه گزارش هایی بخش‌هایی از سخنان آیت‌الله خامنه‌ای را منتشر کردند.


  
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران در گفت‌وگوی تفصیلی با فارس:
دانشجویان باید بر لایه‌های پنهان مسائل سیاسی اشراف پیدا کنند

خبرگزاری فارس: این روزها که فتنه، شعله کشیده است و از در و دیوار رگبار توهم از به ظاهر شاگردان امام که جام زهر را به ایشان هدیه دادند، می‌بارد، رسالت دانشجو جایگاه ویژه‌ای دارد، دانشجوی عصر حاضر کجاست. در چه وادی سیر می‌کند و چه تفاوتی با دانشجویان دوران انقلاب دارند؟


به گزارش خبرنگار اجتماعی فارس، با عباس سلیمی‌نمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران درباره جایگاه امروز دانشجو و تفاوت دانشجویان این دوران با دوران انقلاب به گفت‌وگو پرداختیم، گفت‌وگویی که به تشریح زوایای اندیشه سیاسی دانشجویان امروز و دانشجویانی که 16 آذر و 13 آبان را آفریدند، می‌پردازد.

فارس: جایگاه دانشجویان امروز در ابعاد سیاسی را چگونه می‌بینید؟

سلیمی‌نمین: تعدادی از دانشجویان امروز نه اطلاعات سیاسی دارند نه به دنبال تجزیه و تحلیل هستند که این نقیصه چشمگیری است. با اتکا به شخصیت‌های مورد وثوق این مشکل تا حدی جبران می‌شود. اما این امر در ارتباط با قشر دانشجو خیلی مناسب نیست، توده‌های معمولی با این روش امورشان به پیش می‌رود اما قشر دانشجو باید خودشان اقدام کنند. کسانی که متکی به شخصیت‌های مورد وثوق در امور سیاسی پیش می‌روند مشعل فروزانی برای دیگران نیستند، کسی مشعل است که قدرت تجزیه و تحلیل داشته باشد. از دانشجو انتظار می‌رود در ارتباط با مسائل جاری جامعه بر مطالعات خود بیفزاید و به محقق مسائل سیاسی تبدیل شود.

فارس: در حال حاضر وظیفه دانشجویان چیست؟

سلیمی‌نمین: وظیفه قشر جوان تحصیلکرده ما که از سوابق سیاسی نخبگان جامعه چندان اطلاعی ندارند و بعضاً تحلیل عملکرد آنها را نمی‌دانند و نمی‌توانند وارد عمق قضایا شوند به نظر من این است که نسبت به افزایش بصیرت و شناخت سیاسی خود تلاش چشمگیری داشته باشند، در حال حاضر نیاز ضروری قشر جوان اشراف بر مسائلی است که در لایه‌های پنهان جامعه صورت می‌پذیرد.
در حال حاضر بسیاری از عزیزان در لایه‌های آشکار متوقف می‌شوند و قضاوت و جمع بندی آنها بر اساس نمادها و نمودهای ظاهری است. در حالی که بیشتر پدیده‌های سیاسی لایه‌های مختلفی دارند، اگر جوان ما امروز می‌خواهد بر پدیده‌های جامعه اشراف داشته باشد باید خود را به لایه‌های پنهان مسائل سیاسی بکشاند و این امر ممکن نیست مگر با مطالعه دقیق تاریخی و سیاسی.
جوانان باید توجه داشته باشند برای این‌که امروز بتوانیم عملکرد یک نخبه را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم باید او را در مقاطع مختلف و در شرایط مختلف مورد توجه قرار دهیم، یعنی ویژگی‌های فردی و گرایش‌های وی را در عملکرد در مقاطع تأثیرگذار بررسی کنیم تا بتوانیم بفهمیم چرا یک نخبه امروز گرایش خاصی را اتخاذ کرده است، اگر مطالعات دقیق درباره عملکردهای وی داشته باشیم، می‌توانیم تحلیل درستی داشته باشیم. متأسفانه در حال حاضر دید سیاسی جوانان کشور عمق ندارد و جوانان نمی‌توانند تحلیل جامعی داشته باشند.
چیزی که امروز زیبنده دانشجو است این است که مسائل و اتفاقات روز را ارزیابی کند اما باید متفاوت از سایر اقشار جامعه عمل کند. اقشار جامعه به آنچه که ظاهر است توجه می‌کنند اما قشر تحصیلکرده در ظواهر نباید بمانند. در گذشته هم همین طور بوده، دانشجویان به شعارهای گروه‌های سیاسی توجه نمی‌کردند و هرگز مجذوب نمی‌شدند بلکه به کف قضیه می‌رفتند، در آن زمان نیز افرادی بودند که شعارهای زیبا می‌دادند اما زیبایی در کنه و عمق وجود نداشت.
امروز هم دانشجویان می‌توانند مشکلات را از طریق بصیرت سیاسی برطرف کنند. یعنی ایده‌ها و نظرات را پس از کسب اطلاعات سیاسی قبول کنند. قدرت درک مسائل را پیدا کنند و مسائل را در پیوند با یکدیگر مورد بررسی قرار دهند، با این تبیین‌ها دانشجویان قدرت استنباط سیاسی پیدا می‌کنند.

فارس: دانشجویان برای افزایش دید سیاسی خود باید چه کار کنند؟

سلیمی‌نمین: دانشجویان امروز باید به آنچه که دانشجویان در دوران نه چندان دور انقلاب انجام داده‌اند توجه کنند، آنچه می‌تواند انسان و جوان را مجرب کند استفاده از تجارب تاریخی است. جوانان دانشجو در سال‌های گذشته هر جا که تجربه مهم سیاسی می‌یافتند ولو در کشورهای دیگر بلافاصله در مورد آن مطالعه می‌کردند. مثلاً کودتایی در آمریکای لاتین رخ می‌داد. دانشجویان ایرانی بلافاصله ابعاد آن را مطالعه می‌کردند تا ببینند در آن کشور چه تحولات عظیم سیاسی رخ داده است و آن را مورد مطالعه قرار می‌دادند. اگر نهضتی در الجزایر رخ می‌داد قطعاً کتاب خاطرات بزرگان آن نهضت را دانشجویان ایرانی بررسی می‌کردند. این اطلاعات تجربیات بین‌المللی دانشجویان را افزایش می‌داد. همچنین دانشجویان به جریانات داخلی نیز توجه ویژه داشتند و جریانات و اتفاقات داخل کشور را مورد بررسی قرار می‌دادند. مواضع سیاسی، رفتار، کردار و شعار نخبگان سیاسی را مورد توجه قرار می‌دادند و با شعارهای آنها جمع‌بندی می‌کردند. این اقدامات سبب پختگی و تجربه دانشجویان می‌شد.
چیزی که باعث می‌شد جوانان و به خصوص دانشجویان به جریانات برتری یابند مطالعه دقیق مواضع سیاسی و مطالعه عملکرد افراد بود. این امر امروز دچار یک وقفه شده است یعنی جنبش دانشجویی امروز نه تنها اندوخته تجربه جهانی را ندارد بلکه از شناخت جریانات سیاسی داخلی هم اندوخته‌ای ندارد و این از اشراف دانشجویان در عرصه مواجهه با مسائل سیاسی می‌کاهد و به آنها اجازه نمی‌دهد به عمق مسائل وارد شوند.
می‌توان مجدد جنبش دانشجویی را در عرصه مسائل بین‌المللی و داخلی دارای کوله باری از تجربیات کرد. می‌توان برای دمیدن روحی تازه در کالبد جنبش دانشجویی تجربیات سایر دانشجویان را مورد مطالعه قرار داد. در جنبش دانشجویی سال 58 دانشجویان در برابر برخی مسائل سیاسی ایستادند، در قضایای تسخیر سفارت آمریکا نیز جنبش دانشجویی فعالیت چشمگیری داشت. دانشجویان باید توجه داشته باشند که جنبش دانشجویی در آن زمان چه اندوخته‌ای داشت که آنها را به آنجا رساند.

فارس: دانشجویان امروز چگونه می‌توانند از اندوخته‌های دانشجویان زمان انقلاب بهره‌مند شوند؟

سلیمی‌نمین: مجموعه متفکر و فهیم از تجربیات به عمل آمده اندوخته لازم را کسب می‌کنند و برای یک پدیده چند بار هزینه نمی‌دهند. اندوخته‌های دانشجویان زمان انقلاب باید احیا شوند، جنبش دانشجویی با پرداخت هزینه‌های زیادی اندوخته جمع کرده است. روی این تجربیات در حال حاضر غبار گرفته است.
دانشجویان باید بررسی کنند که چرا در سال 32 جوانان ما در برابر آمریکا ایستادند و در این مسیر قربانی دادند، دانشجویان باید این مسایل را مطالعه کند تا این مطالعات به دیدگاه آنها عمق بخشد.

فارس: به نظر شما دلیل عمیق نبودن دیدگاه‌های سیاسی برخی از دانشجویان در حال حاضر چیست؟

سلیمی‌نمین: عزم راسخی برای عمیق شدن جوان امروز وجود نداشته است. عوامل مختلفی در این زمینه دخالت داشتند. برخی جریانات سیاسی برای اینکه بتوانند حکومتداری سهل را پیش بگیرند مایل بودند نظارت به حداقل ممکن برسد یکی از نظارت‌های جدی و فعال، نظارت قشر جوان است. قشر جوان بی باک است، اصولی فکر می‌کند، عدالت طلب است و به سرعت در مواجهه با ناهنجاری‌ها از خود واکنش نشان می‌دهد.
بسیاری از مدیران در گذشته مایل به نظارت و پاسخگویی درباره عملکردشان نبودند، به همین دلیل ترفندهایی را در پیش گرفتند تا جنبش دانشجویی از اشراف و ماهیت دور شود و قدرت تجزیه و تحلیل نداشته باشد، از سوی دیگر پس از انقلاب تعدادی از احزاب سیاسی به قشر جوان به عنوان سیاهی لشکر نگاه کردند، در حال حاضر نیز تعدادی از احزاب جوانان را قشر تعیین کننده نمی‌خواهند، قشری می‌خواهند که مشکلشان را در آستانه انتخابات حل کند، آنها می‌خواهند جوانان سرباز پیاده‌ای برای آنها شوند و این مانع هویت مستقل قشر دانشجو شده است.
دانشجویان باید توجه داشته باشند که دارای فکر بودن الزاماً به معنی پیرو یک گروه سیاسی بودن نیست. گروه‌های سیاسی تلاش کردند و تا حدودی هم موفق شدند قشر دانشجوی طرفدار خود را تبدیل به یک تابع سیاسی کنند.
امروز بسیاری از تشنج‌هایی که وارد دانشگاه می‌شود مربوط به قشر دانشجو یا محیط دانشگاه نیست بلکه تعدادی از احزاب سیاسی این تشنج‌ها را به دانشگاه تزریق می‌کنند آنها این‌گونه می‌خواهند که از نیروی دانشجو به عنوان قدرت و بازوی خود استفاده کنند که نیروی جوان نباید اجازه چنین کاری را به آنها بدهد.
هر دانشجو می‌تواند فکر یک گروه را مناسب تشخیص دهد اما اگر می‌خواهد در مورد مسئله‌ای اقدام کند باید خودش فکر کند. امروز بعضی‌ها در محیط دانشگاه از افرادی دفاع می‌کنند در حالی که کمترین مطالعه در آثار و افعال وی ندارند. از فردی دفاع می‌کنند فقط چون یک حزب سیاسی می‌خواهد او را مطرح کند بدون این‌که بدانند او کیست؟ چه می گوید؟ چه می‌خواهد؟ چه پیوندهایی دارد و چه ارتباط هایی داشته و دارد؟
جوان اگر می‌خواهد گرایش داشته باشد، باید درباره احوالات و نظرات افراد مطالعه داشته باشد.
موج‌ها از خارج به دانشگاه تزریق می‌شوند در حالی که باید موج از داخل دانشگاه به خارج برود. در گذشته این طور بود. آنچه که در 13 آبان 58 رخ داد موجی بود که از دانشگاه برخواست و جامعه را تحت تأثیر قرار داد یا 16 آذر 32 موج دانشگاه بود. اما امروز موج از خارج وارد دانشگاه می‌شود و بحث‌های سیاسی عمیق صورت نمی‌گیرد. بسیاری از برخوردها سطحی است.
در محیط دانشگاه می‌توان مشکلات سیاسی جامعه را به صورت سیاسی مطرح کرد و برای برطرف کردن آن بحث‌های علمی جدی و دقیقی صورت بپذیرد این بحث‌ها را امروز در دانشگاه نداریم، متأسفانه بسیاری از بحث‌ها در دانشگاه‌ها سطحی هستند.
انتهای پیام/ش


  
فرمایشات روشنگرانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار اساتید و طلاب حوزه‌های علمیه:
فتنه گران بی ریشه از ملت تو دهنی خواهند خورد

خبرگزاری فارس: رهبر معظم انقلاب اسلامی تاکید کردند: در این قضایای اهانت به امام راحل (رضوان اللَّه علیه)، مردم ما عصبانی شدند، حق هم دارند. اعلام برائت کردند، جا هم داشت؛ کسانی که در مقابل شما قرار دارند، اینها کسانی نیستند که ریشه‌ای داشته باشند، بتوانند در مقابل عظمت این ملت و عظمت این انقلاب، مقاومت کنند.


به گزارش خبرگزاری فارس ، متن کامل بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب که روز گذشته در آستانه ماه محرم در دیدار هزاران نفر از طلاب، روحانیون، فضلاء ، اساتید حوزه های علمیه و جمعی از ائمه جماعات مساجد تهران ایراد شد ، به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به شرح زیر است:

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌
خوشامد عرض می‌کنیم به همه‌ برادران عزیز، خواهران عزیز که در این جمع نورانی حضور دارید. بحمداللَّه علمای محترم، فضلای گرامی، طلاب عزیز، اساتید و مدیران حوزه‌ علمیه‌ قم، همه در این جمع تشریف دارید و جمع ممتاز و کم‌نظیری است.
مناسبت هم مناسبت تبلیغ است؛ یعنی در واقع کار اصلی و جوهری من و شما. ایام هم ایام کاملاً مناسبی است و ایام الهام‌بخشی است؛ دیروز، روز مبارک مباهله بود؛ چند روز دیگر ایام محرّم شروع خواهد شد؛ روز بیست و هفتم آذر - چند روز دیگر - روز پیوند یا وحدت حوزه و دانشگاه است. همه‌ این مناسبتها برای ما که کمربسته‌ تبلیغ دین و ابلاغ حقیقت به دلها و ذهنها هستیم، مناسبتهای مهم و درس‌آموزی است.
روز مباهله، روزی است که پیامبر مکرم اسلام، عزیزترین عناصر انسانی خود را به صحنه می‌آورد. نکته‌ی مهم در باب مباهله این است: «و انفسنا و انفسکم» در آن هست؛ «و نساءنا و نساءکم»*** 1 آل عمران: 61 *** در آن هست؛ عزیزترین انسانها را پیغمبر اکرم انتخاب می‌کند و به صحنه می‌آورد برای محاجه‌ای که در آن باید مایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد. هیچ سابقه نداشته است که در راه تبلیغ دین و بیان حقیقت، پیغمبر دست عزیران خود، فرزندان خود و دختر خود و امیرالمؤمنین را - که برادر و جانشین خود هست - بگیرد و بیاورد وسط میدان؛ استثنائی بودن روز مباهله به این شکل است. یعنی نشان دهنده‌ این است که بیان حقیقت، ابلاغ حقیقت، چقدر مهم است؛ می‌آورد به میدان با این داعیه که می‌گوید بیائیم مباهله کنیم؛ هر کدام بر حق بودیم، بماند، هر کدام بر خلاف حق بودیم، ریشه‌کن بشود با عذاب الهی.
همین قضیه در محرّم اتفاق افتاده است به شکل عملی؛ یعنی امام حسین (علیه الصّلاة و السّلام) هم برای بیان حقیقت، روشنگری در طول تاریخ، عزیزترین عزیزان خود را برمی‌دارد می‌آورد وسط میدان. امام حسین (علیه‌السّلام) که می‌دانست حادثه چه جور تمام خواهد شد؛ زینب را آورد، همسران خود را آورد، فرزندان خود را آورد، برادران عزیز خود را آورد. اینجا هم مسئله، مسئله‌ تبلیغ دین است؛ تبلیغ به معنای حقیقی کلمه؛ رساندن پیام، روشن کردن فضا؛ ابعاد مسئله‌ی تبلیغ را این جوری می‌شود فهمید که چقدر مهم است. در آن خطبه «من رأی سلطانا جائرا مستحلّا لحرم اللَّه ناکثا لعهداللَّه ... و لم‌یغیّر علیه بفعل و لا قول کان حقّا علی اللَّه ان یدخله مدخله»؛*** 2 مقتل ابی‌مخنف، ص 85؛ «هر کس سلطان ستمکاری را ببیند که حرام خدا را حلال می‌شمارد و پیمان خدا را می‌گسلد، ... اگر با رفتار و گفتار خود کارهای او را تغییر ندهد، سزاست که خداوند او را با وی محشور کند.»
یعنی وقتی او دارد فضا را به این شکل آلوده می‌کند، خراب می‌کند، باید یا با فعل یا با قول آمد روشنگری کرد. و امام حسین (علیه‌السّلام) این کار را انجام می‌دهد، آن هم با این هزینه‌ سنگین؛ عیالات خود، همسران خود، عزیزان خود، فرزندان امیرالمؤمنین، زینب کبری، اینها را برمی‌دارد می‌آید وسط میدان.
یک بُعد امروزی قضیه هم آن مناسبت سوم است، که پیوند حوزه و دانشگاه است. اینجا هم مسئله، مسئله‌ ساختن و رساندن است. ارتباط مجموعه‌ عظیم دانشجوئی کشور با علمای دین، با جوانان شاغل در راه معرفت دینی و تبلیغ دینی، چیزی است که مطلوب در این مناسبت است؛ یعنی این مناسبت برای آن هست. وحدت حوزه و دانشگاه یعنی این. والّا مراد وحدت عینی و خارجی که نبود. این که معنا ندارد. حوزه، حوزه است، دانشگاه، دانشگاه است؛ یعنی این پیوند حقیقی بین دو مجموعه‌ اثرگذار و مهمی که تا آن روز که از سوی امام عزیز بیان شد و ابراز شد، سیاستها بر این بود که این دو را از هم دور نگه دارند و جدا نگه دارند: دانشگاه از اسلام دور بماند، حوزه از تحولات جهانی و پیشرفتهای علمی فاصله بگیرد؛ اینها از هم دور بشوند؛ یعنی این دو بال با هم تلاش نکنند، هماهنگ نباشند. این، برمی‌گردد به مسئله‌ تبلیغ. اهمیت تبلیغ، این است. درس هم که می‌خوانیم، برای این است که بتوانیم پیام الهی را ابلاغ کنیم، برسانیم؛ حالا چه در زمینه‌ معارف دینی، چه در زمینه‌ احکام دینی، چه در زمینه‌ اخلاق الهی.
پس این مناسبتها و این اصل مسئله‌ تبلیغ، ناظر است به عمل، همراه با بصیرت و یقین. باید بصیرت باشد. یقین، یعنی همان ایمان قلبی متعهدانه، وجود داشته باشد و بر پایه‌ این بصیرت و یقین، حرکت انجام بگیرد. اگر بصیرت بود، یقین بود، اما کاری انجام نگرفت، این مطلوب نیست؛ تبلیغ نشده است. اگر چیزی تبلیغ شد، اما بدون بصیرت و بدون یقین - هر کدام از اینها کم باشد - یک پایه خراب است و مطلوب به دست نخواهد آمد. این یقین همان چیزی است که «ءامن الرّسول بما انزل الیه من ربّه و المؤمنون کلّ ءامن باللَّه و ملائکته و کتبه و رسله»؛*** 1 بقره: 285؛ «پیامبر [خدا] بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است، ایمان آورده است و مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان و کتابها و فرستادگانش ایمان آورده‌اند ...»
یعنی اولْ‌کسی که به پیام، اعتقاد و ایمان عمیق پیدا می‌کند، خودِ پیام‌آور است. اگر این نبود، کار دنباله پیدا نخواهد کرد، نفوذ نخواهد کرد. آن ایمان هم باید با بصیرت همراه باشد؛ همچنانی که حالا درباره‌ی بصیرت مطالبی گفته شده است و روشن است. این، می‌شود عمل صالح. یعنی «انّ الّذین ءامنوا و عملوا الصّالحات»،*** 2 بقره: 277؛ «کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند...» *** واقعاً عمل صالح و مصداق اتمّ عمل صالح، همین تبلیغ است که انجام باید بگیرد. پس در باب تبلیغ، باید فکر کرد، باید کار کرد. این نکته‌ای را که جناب آقای مقتدائی*** 3 رئیس حوزه‌ علمیه‌ قم *** اخیراً در بیانشان ذکر کردند، من نشنیده بودم و برای من نکته‌ مهمی است که گفتند مرکزی برای طراحی در باب تبلیغ دین تشکیل شده است. خب، این همان چیزی است که من خواستم مطالبه کنم که این کار باید انجام بگیرد.
ببینید امروز تبلیغ در دنیا خیلی نقش پیدا کرده است و همیشه همین جور بوده است. قبلاً این ابزارها نبود؛ این ارتباطهای نزدیک نبود. ما معممین یک امتیاز داریم که تبلیغ رویاروی و چهره‌به‌چهره می‌کنیم. این یک کار بی‌نظیری است که هیچ چیزی جای این را نمی‌گیرد؛ منبر رفتن، با مردم حرف زدن. این، از سایر شیوه‌های تبلیغ، از جهاتی کارسازتر است - آن جهات هنری و غیره، آنها هم در جای خود لازم است - اما این یک تأثیری دارد، یک خلأئی را پر می‌کند که سایر دستگاه‌ها و شیوه‌های تبلیغی این اثر را ندارد. پس تبلیغ مهم است و امروز ابزار اساسی است. ما هم یکی از شیوه‌های مؤثر تبلیغ را در اختیار داریم.
می‌خواهیم عرض بکنیم تبلیغ باید جریان ساز باشد، تبلیغ باید گفتمان ساز باشد، تبلیغ باید فضا ایجاد کند؛ گفتمان ایجاد کند. گفتمان یعنی یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌ای از زمان در یک جامعه. آنوقت، این می‌شود گفتمان جامعه. این، با کارهای جدا جدای برنامه‌ریزی نشده، حاصل نخواهد شد؛ این کار احتیاج دارد به برنامه‌ریزی و کارِ فعال و مثل دمیدن پیوسته‌ در وسیله‌ فشاری است که می‌تواند آب یا مایه‌ حیات یا هوا را به نقاط مختلفی که مورد نظر است، برساند. باید دائم با این دم دمید، تا این اشتعال همیشه باقی بماند. این کار هیچ نباید متوقف بشود و به برنامه‌ریزی احتیاج دارد.
این گفتمان سازی برای چیست؟ برای این است که اندیشه‌ دینی، معرفت دینی در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ دینی که رشد پیدا کرد، وقتی همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود می‌آورد و همان چیزی می‌شود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح، در مواردی بیدارباش، در مواردی هشدار؛ اینها کارکردهای تبلیغ است؛ آثار و نتایجی است که بر تبلیغ مترتب می‌شود.
یک نمونه، همین تبلیغات ماه محرّم است که به مناسبت عزاداری محرّم انجام می‌گیرد. این، بهترین فرصت برای تبلیغ کردن است. از این فرصت باید استفاده کرد برای همان مطلبی که عرض شد؛ شاخص ایجاد بشود؛ مایز، شاخص سازی، معالم‌الطریق. اگر چنانچه سر دو راهی تابلوئی نباشد که نشان بدهد راهِ فلان جا از کجاست، طرف راست است یا طرف چپ است، این سیر کننده و رونده، به خطا خواهد افتاد. اگر چند راهی باشد، گمراه خواهد شد. شاخص باید معیّن کرد، انگشت اشاره را بایستی واضح مقابل چشم همه قرار داد تا بتوانند گمراه نشوند. در دنیائی که اساس کار دشمنان حقیقت بر فتنه‌سازی است، اساس کار طرفداران حقیقت بایست بر این باشد که بصیرت را، راهنمائی را، هرچه می‌توانند، برجسته‌تر کنند و این شاخصها را، این مایزها را، این معالم‌الطریق را بیشتر، واضح‌تر، روشن‌تر در مقابل چشم مردم قرار بدهند، که مردم بفهمند، تشخیص بدهند و گمراه نشوند.
در تبلیغ یک مطلب این است - در آیه‌ سوره‌ مبارکه احزاب است، که تلاوت کردند - «الّذین یبلّغون رسالات‌اللَّه و یخشونه و لایخشون احدا الّااللَّه و کفی باللَّه حسیبا».*** 1 احزاب: 39؛ «همان کسانی که پیامهای خدا را ابلاغ می کنند و از او می‌ترسند و از هیچ کس جز خدا بیم ندارند و خدا برای حسابرسی کفایت می‌کند.» *** تبلیغِ رسالات‌اللَّه، با این دو تا شرط عملی است: «یخشونه»، این یک. «و لا یخشون احدا الّا اللَّه». اولاً خشیت الهی لازم است؛ برای خدا باشد، در راه خدا باشد، ملهم از تعلیم الهی باشد. اگر برخلاف الهام الهی و ملهمات از تعلیم الهی باشد، گمراهی است، ضلالت است. «فماذا بعد الحقّ الّا الضّلال».*** 2 یونس: 32؛ «... و بعد از حقیقت جز گمراهی چیست؟...» *** فهمیدن حق با خشیت الهی حاصل می‌شود. بعد، در مرحله‌ بیان حق: «و لایخشون احدا الّا اللَّه». چرا؟ چون حق و حقیقت، دشمن دارد؛ بیان حقیقت آسان نیست. دشمنان حقیقت دنیادارانند، قدرتمندانند، طواغیت عالمند؛ در طول تاریخ این جور بوده است، تا آخر هم، تا زمانی که دولت حقه‌ ولی‌عصر (ارواحنا فداه) ظهور بکند، همین جور خواهد بود. این قدرتمندان بیکار که نمی‌مانند؛ ایجاد اشکال می‌کنند، ضربه می‌زنند، از همه‌ ابزارهایشان استفاده می‌کنند. پس باید «و لایخشون احدا الّا اللَّه» وجود داشته باشد، والّا اگر از غیر خدا ترسی وجود داشت - به انواع و اقسامه. ترس هم یک جور نیست - راه دیگر منسد خواهد شد. یک وقت این است که انسان ترس از جانش دارد، یک وقت ترس بر مال دارد، یک وقت ترس بر آبرو دارد، یک وقت ترس از حرف و گفتِ این و آن دارد؛ اینها همه ترس است. این ترسها را باید گذاشت کنار؛ «و لایخشون احدا الّا اللَّه». این، زحمت زیادی دارد. این رنج را، این زحمت را خیلی اوقات هم افراد نمی‌فهمند، مردم درک نمی کنند چه رنجی دارد کشیده می‌شود. دنباله‌اش می‌فرماید: «و کفی باللَّه حسیبا»؛ حساب و کتاب را بگذار به عهده‌ خدا. اخلاص، اقدامِ همراه با یقین، همراه با شجاعت و شهامت، و حساب و کتاب را به عهده‌ خدا گذاشتن. این می‌شود آن قواره‌ کلی تبلیغ اسلامی.
این را هم من در مورد تبلیغ در دوران محرّم - که حالا در پیش هست - عرض بکنم که بعضی حالا ممکن است بگویند شما می‌خواهید نهضت امام حسین را بیان بکنید، خیلی خب، بروید بیان کنید، دیگر روضه‌خوانی و گریه و زاری و اینها چیست؟ بروید بنشینید بیان کنید که حضرت این کار را کردند، این کار را کردند، هدفشان هم این بود. این، خیلی فکر خطائی است، نگاه غلطی است. این عاطفه‌ نسبت به اولیاء خدا، اولیاء دین، این پیوند عاطفی، پشتوانه‌ بسیار ارزشمند پیوند فکری و پیوند عملی است. بدون این پشتوانه، خیلی سخت می‌شود در این راه حرکت کرد. این پیوند عاطفی، خیلی مهم است. اینی که امام راحل (رضوان اللَّه علیه) فرمودند عزاداری به سبک سنتی، این یک حرف از روی عادت نبود؛ حرف بسیار عمیقی است؛ ژرف‌نگرانه است. ببینید در قرآن نسبت به اولیاء الهی سه تعبیر وجود دارد:
یک تعبیر، تعبیر ولایت است؛ «انّما ولیّکم اللَّه و رسوله و الّذین امنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکوة و هم راکعون»؛*** 1 مائده: 55؛ «ولیّ شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند؛ همان کسانی که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند.» *** بحث ولایت. معلوم است که پیوند، ارتباط، معرفت، اینها داخل در زیرمجموعه‌ ولایت است.
یک بحث، بحث اطاعت است؛ «اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول و اولی الامر منکم»؛*** 1 نساء: 59؛ «... خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید ...» *** اطاعت رسول و اطاعت اولی‌الامر. این، در عمل است. در میدان عمل باید اطاعت کرد، پیروی کرد.
اما یک بحث سومی وجود دارد و آن، بحث مودت است. «قل لا اسئلکم علیه اجرا الّا المودّة فی القربی».*** 2 شوری: 23؛ «... بگو به ازای آن [رسالت‌] پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی درباره‌ خویشاوندان ...» *** این مودت چیست دیگر؟ ولایتِ اینها را داشته باشید، اطاعت هم از اینها بکنید؛ مودت برای چیست؟ این مودت، پشتوانه است. اگر این مودت نباشد، همان بلائی بر سر امت اسلامی خواهد آمد که در دورانهای اول بر سر یک عده‌ای آمد که همین مودت را کنار گذاشتند، بتدریج اطاعت و ولایت هم کنار گذاشته شد. بحث مودت خیلی مهم است. این مودت، با این ارتباطات عاطفی حاصل می‌شود؛ ماجرای مصیبتهای اینها را گفتن، یک جور ایجاد ارتباط عاطفی است؛ ماجرای مناقب اینها و فضائل اینها را گفتن، یک جور دیگر پیوند عاطفی است.
بنابراین، این عزاداری‌هائی که انجام می‌گیرد، این گریه و زاری‌ای که می‌شود، این تشریح حوادث عاشورا که می‌شود، اینها چیزهای لازمی است. یک عده از موضع روشنفکری نیایند بگویند آقا، اینها دیگر لازم نیست. نه، اینها لازم است؛ اینها تا آخر لازم است؛ همین کارهائی که مردم می‌کنند. البته یک شکل‌های بدی وجود دارد که گفته‌ایم؛ مثل قمه زدن که گفتیم این ممنوع است، نباید این کار انجام بگیرد؛ این، مایه‌ دراز شدن زبان دشمنان علیه دوستان اهل‌بیت است. اما همین عزاداری متعارفی که مردم می‌کنند؛ دسته‌جات سینه‌زنی راه می‌اندازند، عَلَم بلند می‌کنند، اظهار محبت می‌کنند، شعار می‌نویسند، می‌خوانند، گریه می‌کنند؛ اینها ارتباط عاطفی را روزبه‌روز بیشتر می‌کند؛ اینها خیلی چیزهای خوبی است. این، اهمیت تبلیغ.
بنابراین در حوزه‌ علمیه - که مرکز هم از همه جهت قم است - باید برای این ترتیب دادن و جریان‌سازی و هماهنگ کردن و سیاستگذاری برای تبلیغ، حتماً یک کار خوبی انجام بگیرد - که حالا مژده‌اش را دادند - ان‌شاءاللَّه که این کار دنبال بشود. ای بسا در یک برهه‌ای برخی از مسائل بایست تبلیغ بشود که مثلاً پنج سال، ده سال به آن نیاز است و ممکن است پنج سال بعد، آن موضوع اصلاً مورد نیاز نباشد. این کار را باید طراحی کرد. ما این را همیشه سفارش می‌کنیم به مبلغین، به طلاب، به فضلا که نیازسنجی کنید و بر طبق نیاز مخاطب و استفهام مخاطب، حرف بزنید؛ اما این کارِ یک فرد نیست. افراد ممکن است در این شناخت و ارزیابی هم بعضاً اشتباه بکنند. این، کار یک جمع متمرکز و یک برنامه‌ریزی است، که ان‌شاءاللَّه باید انجام بگیرد.
مهمترین برهه‌ای و زمان و مکانی که تبلیغ، آنجا معنا می‌دهد، جائی است که فتنه وجود داشته باشد. بیشترین زحمت در صدر اسلام و در زمان پیغمبر، زحمات مربوط به منافقین بود. بعد از پیغمبر، در زمان امیرالمؤمنین زحماتی بود که از درگیری و چالش حکومت اسلامی با افرادی که مدعی اسلام بودند، به وجود می‌آمد. بعد هم همین جور؛ در دوران ائمه (علیهم‌السّلام) هم همین جور؛ دوران غبارآلودگی فضا. والّا آن وقتی که جنگ بدر هست، کار، دشوار نیست؛ آن وقتی که در میدانهای نبرد حاضر می‌شوند، با دشمنانی که مشخص است این دشمن چه می‌گوید، کار دشوار نیست. آن وقتی مسئله مشکل است که امیرالمؤمنین در مقابل کسانی واقع می‌شود که اینها مدعی اسلامند و معتقد به اسلام هم هستند؛ اینجور نبود که معتقد به اسلام هم نباشند، از اسلام برگشته باشند؛ نه، معتقدند به اسلام، راه را غلط می‌روند، هواهای نفسانی کار دستشان می‌دهد. این، مشکلترین وضع است که افراد را به شبهه می‌اندازد؛ به طوری که اصحاب عبداللَّه‌بن‌مسعود می‌آیند خدمت حضرت، می‌گویند «انّا قد شککنا فی هذا القتال»!*** 1 وقعة صفین، ص 115: «ما در این جنگ شک داریم.» *** چرا باید شک کنند؟ این شک خواص، پایه‌ حرکت صحیح جامعه‌ اسلامی را مثل موریانه می‌جود. اینی که خواص در حقایق روشن تردید پیدا کنند و شک پیدا کنند، اساس کارها را مشکل می‌کند. مشکل کار امیرالمؤمنین، این است. امروز هم همین است. امروز در سطح دنیا که نگاه کنید، همین جور است؛ در سطح داخل جامعه‌ خودمان که نگاه کنید، همین جور است. تبیین لازم است.
در سطح بین‌المللی، امروز دشمنان از همه‌ ابزارها دارند استفاده می‌کنند برای مشوب کردن اذهان عمومی آحاد بشر - ملتها - خواصشان و عوامشان؛ تا هر جا دستشان برسد. دارند برای این تلاش می‌کنند. ادعای قانون‌گرائی می‌کنند، ادعای حقوق بشر می‌کنند، ادعای طرفداری از مظلوم می‌کنند. خب، اینها حرفهای قشنگی است، اینها حرفهای جاذبه‌داری است؛ اما حقیقت چیز دیگری است. این رئیس جمهور آمریکا - همین چند روز قبل از این - می‌گوید: ما دنبال این هستیم که دولتهای قانون‌شکن پاسخگو باشند. خب، کدام دولت قانون‌شکن است؟ کدام دولت قانون‌شکن‌تر از دولت آمریکاست؟ دولت آمریکا با کدام قانون عراق را اشغال کرد و این همه خسارت و تلفات انسانی و مادی و معنوی بر ملت عراق وارد کرد؟ بر اساس یک شایعه‌ دروغی که خودشان به وجود آورده بودند، حمله کردند عراق را اشغال کردند که صدها هزار مردم عراق در این چند سال کشته شدند و چند میلیون مردم عراق آواره شدند. چندی پیش در خبرها آمده بود پانصد و پنجاه دانشمند عراقی به وسیله‌ اسرائیلی‌ها ترور شدند. این، چیز کمی است؟! جوخه‌های ترور بسیج شدند، رفتند دانشمندان عراقی را یکی یکی پیدا کردند، ترور کردند. این، بر اثر اشغال آمریکاست. با کدام قانون شما وارد عراق شدید؟ با کدام قانون تا حالا مانده‌اید؟ با کدام قانون دارید با مردم عراق اینجور اهانت‌آمیز رفتار می‌کنید؟ با کدام قانون افغانستان را اشغال کردید؟ با کدام قانون بین‌المللیِ عقل‌پسند دارید نیروهاتان را در افغانستان افزایش می‌دهید؟ چقدر اتفاق افتاد این حادثه که هواپیماهای آمریکائی، کاروانهای عروسی را در افغانستان به خاک و خون کشیدند؟ در طول این چند سال بارها و بارها اتفاق افتاد؛ ده‌ها نفر در هر حادثه‌ای کشته شدند؛ مردمی که در یک عروسی شرکت کرده بودند. آن وقت افسر آمریکائی با وقاحت تمام می‌گوید: ما دنبال طالبان هستیم! هر جا طالبان را پیدا کنیم، می‌زنیم! به عروسی مردم چه کار دارید؟ به زندگی مردم چه کار دارید؟ همین چندی پیش در هرات، یکی از این حوادث را به وجود آوردند، بیش از صد نفر کشته شدند که پنجاه‌تاشان کودکان بودند. مظهر بی‌قانونی شما هستید. قانون‌شکن‌ترین دولتها، امروز دولت آمریکاست.
حقیقت قضیه این است؛ اما زبانی که به کار می‌برند، آن چیزی است که گفتم: ما با قانون‌شکنی مخالفیم! دولتهای قانون‌شکن باید پاسخگو باشند! ببینید، فتنه یعنی این. چه چیزی می‌تواند این توطئه‌ها را، این جریان گندابِ فاسد را از مجموعه‌ افکار عمومی عالم جمع بکند جز روشنگری؛ و این ظلمات را بشکند. چه می‌تواند بشکند، جز چراغ و مشعل بیان حقیقت؟ ببینید چقدر وظیفه، سنگین است.
در زمینه‌های مسائل دینی هم همین جور است. یکی از کارهائی که امروز دستهای فتنه‌انگیز در دنیا بجد دنبالش هستند، اختلافات مذهبی در بین مسلمانهاست. چون منطقه‌ای که مسلمانها در آن زندگی می‌کنند، منطقه‌ حساسی است، منطقه‌ پر فایده‌ای است، منطقه‌ راهبردی است، منطقه‌ نفت است و آنها به اینجا احتیاج دارند؛ اسلام هم مزاحم است. پس بایستی یک جوری مشکل اسلام را برای خودشان حل کنند. یکی از راه‌های خوبی که پیدا کرده‌اند، ایجاد اختلاف بین مسلمانهاست؛ وسیله‌ اختلاف هم تعصبات مذهبی. چه چیزی می‌تواند در مقابل این، ایستادگی بکند؟ بصیرت، روشنگری، تبلیغ صحیح، در دام دشمن نیفتادن. این، عرصه‌ بین‌المللی است.
در عرصه‌ داخلی هم همین جور. شما ملاحظه کنید یک عده‌ای قانون‌شکنی کردند، ایجاد اغتشاش کردند، مردم را به ایستادگی در مقابل نظام تا آنجائی که می‌توانستند، تشویق کردند - حالا تیغشان نبرید؛ آن کاری که می‌خواستند نشد، او بحث دیگری است؛ آنها تلاش خودشان را کردند - زبان دشمنان انقلاب را و دشمنان اسلام را دراز کردند، جرأت به آنها دادند؛ کاری کردند که دشمنان امام - آن کسانی که بغض امام را در دل داشتند - جرأت پیدا کنند بیایند توی دانشگاه، به عکس امام اهانت بکنند؛*** 1 شعار حضار (روح منی خمینی - بت شکنی خمینی) *** کاری کردند که دشمنِ مأیوس و نومید، جان بگیرد، تشویق بشود بیاید در مقابل چشم انبوه دانشجویانی که مطمئناً اینها علاقه‌مند به امامند، علاقه‌مند به انقلابند، عاشق کار برای کشور و میهنشان و جمهوری اسلامی هستند، یک چنین اهانتی، یک چنین کار بزرگی انجام بدهند. آن قانون‌شکنی‌شان، آن اغتشاش‌جوئی‌شان - تشویقشان به اغتشاش و کشاندن مردم به عرصه‌ اغتشاشگری - این هم نتایجش. این خطاها اتفاق می‌افتد، عمل خلاف انجام می‌گیرد، کار غلط انجام می‌گیرد، بعد برای اینکه این کار غلط، غلط بودنش پنهان بشود، اطراف او فلسفه درست می‌شود! فلسفه می‌بافند؛ استدلال برایش درست می‌کنند! از ابتلائات بزرگ انسانها این است؛ همه‌مان در معرض خطریم، باید مراقب باشیم. کار خطا را می‌کنیم، بعد برای اینکه در مقابل وجدانمان، در مقابل سؤال مردم، در مقابل چشم پرسشگران بتوانیم از کار خودمان دفاع کنیم، یک فلسفه‌ای برایش درست می‌کنیم؛ یک استدلالی برایش می‌تراشیم!
خب، اینها ایجاد فتنه می‌کند؛ یعنی فضا را فضای غبارآلود می‌کند. شعار طرفداری از قانون می‌دهند، عمل صریحاً بر خلاف قانون انجام می‌دهند. شعار طرفداری از امام می‌دهند، بعد کاری می‌کنند که در عرصه‌ طرفداران آنها، یک چنین گناه بزرگی انجام بگیرد؛ به امام اهانت بشود، به عکس امام اهانت بشود. این، کار کمی نیست؛ کار کوچکی نیست. دشمنان از این کار خیلی خوشحال شدند. فقط خوشحالی نیست، تحلیل هم می‌کنند. بر اساس آن تحلیل، تصمیم می‌گیرند؛ بر اساس آن تصمیم، عمل می‌کنند؛ تشویق می‌شوند علیه مصالح ملی، علیه ملت ایران. اینجا آن چیزی که مشکل را ایجاد می‌کند، همان فریب، همان غبارآلودگی فضا و همان چیزی است که در بیان امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) هست: «و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشّیطان علی اولیائه»؛*** 1 نهج البلاغه، خطبه‌ی 50؛ «و همواره پاره‌ای از حق و پاره‌ای از باطل را در هم می‌آمیزند و در چنین حالی شیطان بر یاران خود مسلط می‌شود.» *** یک کلمه‌ حق را با یک کلمه‌ باطل مخلوط می‌کنند، حق بر اولیاء حق مشتبه می‌شود. اینجاست که روشنگری، شاخص معیّن کردن، مایز معیّن کردن، معنا پیدا می‌کند.
آن کسی که برای انقلاب، برای امام، برای اسلام کار می‌کند، بمجردی که ببیند حرف او، حرکت او موجب شده است که یک جهتگیری‌ای علیه این اصول به وجود بیاید، فوراً متنبه می‌شود. چرا متنبه نمی‌شوند؟ وقتی شنفتند که از اصلی‌ترین شعار جمهوری اسلامی - «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» - اسلامش حذف می‌شود، باید به خود بیایند؛ باید بفهمند که دارند راه را غلط می‌روند، اشتباه می‌کنند؛ باید تبری کنند. وقتی می‌بینند در روز قدس که برای دفاع از فلسطین و علیه رژیم غاصب صهیونیست است، به نفع رژیم غاصب صهیونیست و علیه فلسطین شعار داده می‌شود، باید متنبه بشوند، باید خودشان را بکشند کنار، بگویند نه نه، ما با این جریان نیستیم. وقتی می‌بینند سران ظلم و استکبار عالم از اینها حمایت می‌کنند، رؤسای آمریکا و فرانسه و انگلیس و اینهائی که مظهر ظلمند - هم در زمان کنونی، هم در دوره‌ تاریخیِ صد سال و دویست ساله‌ تا حالا - دارند از اینها حمایت می‌کنند، باید بفهمند یک جای کارشان عیب دارد؛ باید متنبه بشوند. وقتی می‌بینند همه‌ آدمهای فاسد، سلطنت‌طلب، از اینها حمایت می‌کند، توده‌ای از اینها حمایت می‌کند، رقاص و مطرب فراری از کشور از اینها حمایت می‌کند، باید متنبه بشوند، باید چشمشان باز بشود، باید بفهمند؛ بفهمند که کارشان یک عیبی دارد؛ بلافاصله برگردند بگویند نه، ما نمی‌خواهیم حمایت شما را. چرا رودربایستی می‌کنند؟ آیا می‌شود با بهانه‌ عقلانیت، این حقایق روشن را ندیده گرفت، که ما عقلانیت بخرج می‌دهیم! این عقلانیت است که دشمنان این ملت و دشمنان این کشور و دشمنان اسلام و دشمنان انقلاب، شما را از خود بدانند و برای شما کف و سوت بزنند، شما هم همین طور خوشتان بیاید، دل خوش کنید؛ این عقلانیت است؟! این نقطه‌ مقابل عقل است. عقل این است که بمجردی که دیدید برخلاف آن مبانی‌ای که شما ادعایش را می‌کنید، چیزی ظاهر شد، فوراً خودتان را بکشید کنار، بگوئید نه نه نه، ما نیستیم؛ بمجردی که دیدید به عکس امام اهانت شد، به جای اینکه اصل قضیه را انکار کنید، کار را محکوم کنید؛ بالاتر از محکوم کردنِ کار، حقیقت کار را بفهمید، عمق کار را بفهمید؛ بفهمید که دشمن چه جوری دارد برنامه‌ریزی می‌کند، چه می‌خواهد، دنبال چیست؛ این را باید این آقایان بفهمند. من تعجب می‌کنم! کسانی که اسم و رسم خودشان را از انقلاب دارند - بعضی از این آقایان یک سیلی برای انقلاب نخوردند در دوران اختناق و طاغوت - و به برکت انقلاب اسم و رسمی پیدا کردند و همه چیزشان از انقلاب است، می‌بینید که دشمنان انقلاب چطور بُراق شدند، آماده شدند، صف کشیدند، خوشحالند، می‌خندند؛ اینها را که می‌بینید؟ به خود بیائید، متوجه بشوید.
شما برادران سابق ما هستید. اینها کسانی هستند که بعضی از اینها، یک وقتی به خاطر طرفداری از امام مورد اهانت هم قرار می‌گرفتند. حالا ببینند که کسانی که به نام اینها شعار می‌دهند، عکس اینها را روی دستشان می‌گیرند، اسم اینها را با تجلیل می‌آورند، درست نقطه‌ مقابل، علیه امام و علیه انقلاب و علیه اسلام شعار می‌دهند و روزه‌خوری علنی در روز قدس، در ماه رمضان، می‌کنند؛ اینها را می‌بینید، خب، بکشید کنار. انتخابات تمام شد. انتخاباتی بود، عمومی هم بود، درست هم بود، اشکالی هم نتوانستند بر انتخابات بگیرند و ثابت کنند؛ حالا هی ادعا کردند، فرصت هم داده شد؛ گفتیم بیائید، نشان بدهید، ثابت کنید؛ نتوانستند، نیامدند؛ تمام شد. پابندی به قانون اقتضاء می‌کند که انسان ولو این رئیس جمهوری را که انتخاب شده است قبول هم نداشته باشد، وقتی برای قانون احترام قائل بود، بایستی در مقابل قانون، خضوع کند. خب، معلوم است هیچ کسی نمی‌تواند بگوید این کسی که انتخاب شده، صددرصد حُسن محض است، آن طرفی که انتخاب نشده است، صددرصد قبح محض است؛ نه، همه حُسنی دارند، قبحی دارند؛ این طرف هم حُسنی دارد، قبحی دارد؛ آن طرف هم حُسنی دارد، قبحی دارد. قانون، ملاک است، معیار است. چرا اینجوری می‌شود؟ چرا؟ این، هوای نفس است.
اینها مال امروز هم نیست. کسانی که از اوائل انقلاب یادشان هست، می‌دانند؛ بعضی بودند از یاران امام، از نزدیکان امام در دهه‌ اول انقلاب و در حال حیات امام، که کارشان به مقابله‌ با امام کشید؛ کارشان به معارضه‌ با امام کشید؛ ایستادند پای اینکه امام را به زانو در بیاورند و خطای حرکت امام (رضوان اللَّه تعالی علیه) را - آن مرد بزرگ را، آن مرد الهی را - اثبات کنند؛ اما بعد زاویه پیدا کردند. خب، انقلاب اینها را مطرود کرد. کسانی که از نزدیکان امام بودند، از یاران امام بودند، کارشان کشید به یا پناه بردن به دشمن، یا مواجه شدن با انقلاب، یا ضربه زدن به انقلاب. اینها باید عبرت باشد برای همه‌ ما؛ باید عبرت باشد؛ باید بفهمیم.
من هیچ اعتقادی ندارم به دفع؛ من گفتم در نماز جمعه؛ اعتقاد من به جذب حداکثری و دفع حداقلی است؛ اما بعضی کأنه خودشان اصرار دارند بر اینکه از نظام فاصله بگیرند. یک اختلاف درون خانوادگی را، درون نظام را - که مبارزات انتخاباتی بود - یک عده‌ای تبدیل کردند به مبارزه‌ با نظام - البته اینها اقلیتند، کوچکند؛ در مقابل عظمت ملت ایران صفرند، لکن به نام اینها شعار می‌دهند، اینها هم دل خوش می‌کنند به این - این باید مایه‌ عبرت باشد. تبلیغ باید بتواند این حقایق را برای مردم و برای خود آنها روشن بکند که بفهمند دارند خطا می‌کنند و اشتباه می‌کنند.
البته این نظام، نظام الهی است؛ این نظام، نظامی است که خدای متعال لطف خود و حمایت خود را از این نظام به مرات و کرات نشان داده است؛ تجربه‌های ما از اول انقلاب همه‌اش همین را نشان می‌دهد. ما اگر با خدا باشیم، خدا با ماست.این کسانی که و این جهانخواران که امروز در سطح بین‌المللی با این منطق‌های مغلوط و با این منطقهای مخدوش - که اشاره کردم - می‌خواهند دنیا را اداره بکنند و بر دنیا سیطره پیدا بکنند، مطمئناً به وسیله‌ این ملت و به وسیله‌ ملتهای مستقل، به حول و قوه‌ الهی تودهنی خواهند خورد. اینها نه اسلام را شناختند، نه این ملت را شناختند، نه این انقلاب را شناختند، نه امام راحل عظیم‌الشأن ما را شناختند؛ نمی‌دانند با کی طرف شده‌اند. این ملت را هم نشناختند؛ این ملت، ملت مقاومی است. جوانهای ما جوانهائی هستند که به معنای حقیقی کلمه از عمق جانشان تلاش می‌کنند برای سعادت؛ سعادتی که در اسلام هست. دانشجوهای ما هم همین جورند؛ دانشجوهای ما امروز جزو برترین دانشجوها هستند؛ نه فقط از لحاظ ذهن و علم، بلکه حتّی از لحاظ صفا، معنویت، ایمان؛ دانشجوهای ما خیلی خوبند. توی همین قضایا هم بارها دیده شده؛ دانشگاه بسیار آزمایش خوبی داد. در همین قضایا نشان داد که توی صحنه است، آگاه است، بیدار است. هرچه هم این ارتباط حوزه و دانشگاه، این پیوند حوزه و دانشگاه بیشتر بشود، این معنویت، این روحیات، بیشتر خواهد شد.
ما البته درخواستمان از مردم این است: در این قضایای اهانت به امام راحل (رضوان اللَّه علیه)، مردم ما عصبانی شدند، خشمگین شدند؛ حق هم دارند. اعلام برائت کردند، جا هم داشت، خوب هم بود؛ لکن آرامش‌شان را حفظ کنند. از دانشجوها هم ما همین درخواست را داریم: آرامش را حفظ کنید. این کسانی که در مقابل شما قرار دارند، اینها کسانی نیستند که ریشه‌ای داشته باشند، بتوانند بمانند، بتوانند در مقابل عظمت این ملت و عظمت این انقلاب، مقاومت کنند؛ نه. با آرامش؛ همه کار با آرامش. اگر یک وقتی لازم بشود، خود مسئولین، خود قانون و حافظان قانون، آنچه که وظیفه‌شان باشد، انجام می‌دهند. البته شناسائی کنند؛ خود دانشجوها موظفند در محیط دانشگاه، افرادی را که منشأ فسادند، اینها را بشناسند و دیگران را آگاه کنند. این خودش یک تبلیغ درست و صحیحی است. آگاه کنند؛ بدانند ارتباطات اینها را، جهت‌گیری اینها را؛ لکن همه کار با آرامش باید انجام بگیرد. در سطح جامعه، تشنج، اغتشاش، درگیری مصلحت نیست؛ این چیزی است که دشمن می‌خواهد. دشمن می‌خواهد جامعه آرام نباشد. امنیت، مهم است. دشمنان امنیتِ مردم دوست دارند که مردم در ناامنی زندگی کنند، ناراحت بشوند، کلافه بشوند، عصبانی بشوند؛ ما این را نمی‌خواهیم. ما می‌خواهیم مردم زندگی‌شان، زندگی آرامی باشد؛ دانشجو بتواند درس بخواند؛ طلبه بتواند درس بخواند؛ دانشمند بتواند تحقیق خودش را بکند؛ صنعتگر، کشاورز، بازرگان، بتوانند همه کارشان را انجام بدهند. محیط دانشگاه هم باید محیط امنی باشد؛ جوانهای مردم توی این مجموعه‌ دانشگاه جمعند، مردم می‌خواهند جوانهاشان در محیط امنی باشند. این کسانی که محیط دانشگاه را با این اغتشاشگری ناامن می‌کنند، با مردم مواجهند، با مردم طرفند.
البته دستگاه‌های قانونی هم وظایفی دارند؛ باید به این وظایف عمل کنند.
بدانید جوانان عزیز! طلاب عزیز! فضلای جوان! بدانید که این آیه‌ مبارکه: «فامّا الزّبد فیذهب جفاء و امّا ما ینفع النّاس فیمکث فی الارض»،*** 1 رعد: 17؛ «... اما کف بیرون افتاده از میان می‌رود، ولی آنچه به مردم سود می‌رساند، در زمین [باقی‌] می‌ماند...» *** امروز مصداق تام و تمامی در زمان شما دارد و این را شما خواهید دید. به فضل الهی خواهید دید که «و امّا ما ینفع النّاس فیمکث فی الارض»، این بنای استوار که هندسه‌ آن الهی است، بنای آن هم با دست یک مرد الهی است، بقاء آن هم با اراده‌ این ملت عظیم و با ایمان این ملت عظیم است، استوار خواهد ماند و ان‌شاءاللَّه این درخت روزبه‌روز ریشه‌دارتر خواهد شد و خواهید دید که این مخالفان، این کسانی که با این بنا، با این حق و حقیقت مخالفت می‌کنند، «فیذهب جفاء»؛ اینها در مقابل چشم شما ان‌شاءاللَّه نابود خواهند بود.
امیدواریم خداوند متعال قلب مقدس ولی‌عصر را نسبت به همه‌ ما مهربان بفرماید و دعای آن حضرت را شامل حال ما بفرماید و ارواح طیبه‌ شهدا و روح امام بزرگوار را ان‌شاءاللَّه از ما راضی کند.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌


  

آیا توسعه‌ای که جامعه‌ی غرب ارائه کرده، مورد قبول اسلام است، یا باید تعریف دیگری از توسعه، به خصوص، توسعه‌ی اقتصادی، برای جامعه‌ی اسلامی در نظر بگیریم؟
در حال حاضر، پدیده‌ی توسعه یافتگی در کشورهای پیش‌رفته گرچه پیامدهای مثبت و آثار ارزنده‌ای در جهت رفاه و آسایش انسان به ارمغان آورده است، ولی ملاحظه می‌گردد که در کشورهای مذکور، نرخ فساد، فحشا و جرایم، روز به روز در حال افزایش است، بیمارستان‌های زیادی از بیماران روانی پر شده‌اند؛ به طوری که اکنون در امریکا، پردرآمدترین پزشکان، متخصصین اعصاب و روان‌اند و داروهای مربوطه از پرمصرف‌ترین داروهاست و در برخی مناطق، دانش‌آموزان برای رفتن به مدرسه، امنیّت ندارند و پلیس باید از آنها مواظبت نماید.
متن کامل مقاله:

درگاه پاسخگویی به مسایل دینی

http://www.porsojoo.com/fa/node/805


  

 روایت یک عضو جامعه اسلامی دانشجویان از دیدار با هاشمی رفسنجانی؛
هاشمی رفسنجانی:‌ مهدی خیالش راحت است؛ گفته‌ام نیاید
خبرگزاری فارس: هاشمی رفسنجانی در پاسخ به سوالات دانشجویان درباره علت عدم بازگشت مهدی هاشمی رفسنجانی از لندن گفت:‌ مهدی خیالش راحت است؛ دائما می‌خواهد بیاید ولی من به او می‌گویم نیاید و کارهایش را انجام دهد.

یکی از اعضای جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد که در جلسه‌ روز گذشته هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با دانشجویان عضو جوامع اسلامی دانشگاه‌های خراسان و تعدادی از دانشجویان دانشگاه آزاد در تالار آئینه حرم رضوی حاضر بود، در گفتگو با خبرنگار حوزه دانشگاه خبرگزاری فارس، به تشریح کامل اتفاقات رخ داده در این دیدار پرداخت که در ذیل می‌آید:


ادامه مطلب...

  

سید حسین مرعشی،  از فعّالینِ سیاسیِ اصلاح‌طلب و سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی است. او نماینده? دوره‌های پنجم و ششم مجلس شورای اسلامی بوده‌ است. وی در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی در دولت پنجم و ششم، رئیس دفتر او و در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بوده‌ است.

او در  در علی آباد سادات در رفسنجان زاده شد. وی، پسر عموی عفت مرعشی - همسرِ آیت الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی - است.

ادامه مطلب:

دانشنامه ویکی‌پدیا، دانشنامه? آزاد

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%85%D8%B1%D8%B9%D8%B4%DB%8C


  

  اصلاح‌طلبان در واقع ادامه جناح چپ دهه شصت هستند که مدتی پس از واقعه دوم خرداد به این اسم خود را نمایاندند. اصلاح طلبان با پیروزی در انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری سال  و با به قدرت رسیدن سید محمد خاتمی به‌عنوان رییس قوه مجریه جمهوری اسلامی ایران با بیش از 20میلیون رأی، توانستند وارد عرصه حاکمیت بشوند و پس از آن، اکثریت مجلس ششم و نخستین شورای شهر تهران را نیز به دست آوردند. این جریان به جنبش دوم خرداد منسوب گشت و هشت سال کنترل دولت و همچنین چهار سال اکثریت نمایندگان مجلس ششم را در اختیار داشت.

انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری سال ???? خروج کامل اصلاح‌طلبان از قدرت را در پی داشت. اصلاح طلبان قبل از آن در انتخابات شورای شهر دوم شکست خوردند و در انتخابات هفتمین دوره‌ مجلس شورای اسلامی با ردصلاحیت گسترده کنار گذاشته شدند.

ادامه مطلب: ویکی‌پدیا، دانشنامه? آزاد

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD%E2%80%8C%D8%B7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86


  

راه سبز امید (به صورت مخفف رسا)، نام تشکیلاتی است که میرحسین موسوی آن را تاسیس کرده و سید محمد خاتمی و مهدی کروبی از اعضای شورای مرکزی آن می باشند.[?] میرحسین موسوی در تاریخ 22مرداد به شکل‌گیری این تشکیلات به عنوان یک نهضت فراگیر اشاره کرد و گفت: «رنگ سبز نماد این راه و مطالبه اجرای بدون تنازل قانون اساسی شعار آن است و شبکه‌های اجتماعی خودجوش و خودمختار بی‌شمار و گسترده در سطح جامعه، بدنه این جنبش هستند.»

رسانه‌های مورد استفاده جنبش

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%A7%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2_%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF


  

به گزارش شبکه ایران، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام روز گذشته بدون توجه به اطلاعیه دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد که همزمان با خروج مهدی هاشمی، از بازگشت زودهنگام او خبر داده بود، گفت که "مهدی دائما می‌خواهد بیاید ولی من به او می‌گویم نیاید و کارهایش را انجام بدهد."

هاشمی رفسنجانی هرچند گفت که فرزندش آماده حضور در هر دادگاهی است اما در عین حال خروج بیش از 100 روزه او را از کشور "عادی" دانست و عنوان کرد که مهدی در انتخابات و هیچ یک از اغتشاشات دخالتی نداشته و حتی پول ندارد که بخواهد به بقیه بدهد.

پیش از رئیس مجمع تشخیص هم، محسن هاشمی، فرزند ارشد او و رئیس متروی تهران در دفاع از مهدی هاشمی گفت که "برادرم پرونده‌های جدی ندارد."


ادامه مطلب...

  
   مدیر وبلاگ
انتقال موبایل پاتوق آدرس تغییر کرد
ایمیل ها: mobilepatogh@gmail.com بررسی گوشی های موبایل در موبایل پاتوق
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :88
بازدید دیروز :18
کل بازدید : 959336
کل یاداشته ها : 1465


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ