شنبه تکه ای از ماه را بریدم
برای روز مبادای تو
کمی مهتاب در قلک انداختم
یکشنبه کمی از ابرها باران دزدیدم
فقط برای روز مبادای تو
دوشنبه یک گل ... کمی خورشید
عشق تمام مزارع آفتابگردان را
به خاطر تو در قلک انداختم
سه شنبه پیاده به جنگل رفتم
کمی سبزینه تنه بلند و بالای درختان جنگلی
کمی آبی دریا ... کمی جاده هراز
کمی آرامش آلاچیق کلرد
کمی طرز نگاه سبز ترا
ته جیبم پنهان کردم
خزه بسته بودم تا فاصله قلک
چهارشنبه تکه ای از لبهایم را بریدم
شکل زیباترین لبخند تو
شادی برای روز مبادایت در قلک انداختم
پنج شنبه فقط گریه
برای روز مبادای خودم
و جمعه جنگل .. دریا ...آبی .. گوش ماهی
فلس تازه ماهی های دریایی
و شادی برای آمدن تو ای معجزه
و من سهم خودم را از قلک پس می گیرم
فقط می خندم
ای کاش .....
خداوند ...
سه چیز را نمی آفرید
% عشق
%غرور
%دروغ
زیرا اگر عشق نبود
انسان ازروی غرور
دروغ نمی گفت..
عشق یعنی جام لبریز از شراب عشق یعنی تشنگی یعنی سراب
عشق یعنی خواستن و له له زدن عشق یعنی سوختن و پر پر
عشق یعنی سال های عمر سخت عشق یعنی زهر شیرین،بخت تلخ
عشق یعنی با" خدا یا "ساختن عشق یعنی چون همیشه باختن
عشق یعنی حسرت شب های گرم عشق یعنی یاد یک رویای نرم
عشق یعنی یک بیابان خاطره عشق یعنی دیوار بدون پنجره
عشق یعنی گفتنی با گوش کر عشق یعنی دیدنی با چشم کور
عشق یعنی تا ابد بی سر نوشت عشق یعنی اخر خط بهشت
عشق یعنی گم شدن در لحظه ها عشق یعنی ابیه بی انتها
عشق یعنی یک سوال بی جواب عشق یعنی رفتن توی خواب
با تو خاطره هایم تازه می شوند هر روز هر شب
با تو شعرهایم تازه می شوند در این سکوت دلتنگ
با تو - فقط با تو - معنا میگیرد زندگانی پوچ من
با تو - تنها با تو - می تپد نبض عاشقانه های من
تو تک نگار قصه ی لیلی و مجنون منی
تو تک سوار قلب خسته منی
www.e-mobile1.tk
زانوهامو بغل کرده بودمو نشته بودم کنار دیوار
دیدم یه سایه افتاد روم
سرم رو آوردم بالا
نگاه کرد تو چشمام، از خجالت آب شدم
تمام صورتم عرق شرمندگی پر کرد
گفتی:تنهایی
گفتم:آره
گفتی:دوستات کوشن؟
گفتم: همشون گذاشتن رفتن
گفتی: تو که می گفتی بهترین هستن!
گفتم:اشتباه کردم
گفتی: منو واسه اونا تنها گذاشتی
گفتم:نه
گفتی:اگه نه،پس چرا یاد من نبودی؟
گفتم:بودم
گفتی:اگه بودی،پس چرا اسمم رو نبردی ؟
گفتم:بردم، همین الان بردم
گفتی:آره،الان که تنهایی،وقت سختی
گفتم:.....(گر گرفتم از شرم-حرفی واسه جواب نداشتم)
-سرمو اینداختم پایین-گفتم:آره
گفتم:تو رفاقتت کم آوردم،منو بخش
گفتی:ببخشم؟
گفتم:اینقدر ناراحتی که نمی بخشی منو؟ حق داری
گفتی:نه! ازت ناراحت نبودم! چیو باید می بخشیدم؟
تو عزیز ترینی واسم،تو تنهام گذاشتی اما تنهات نذاشته بودمو نمی ذارم
گفتم:فقط شرمندتم
گفتی:حالا چرا تنها نشستی؟
گفتم:آخه تنهام
گفتی:پس من چی رفیق؟
من که گفتم فقط کافیه صدا بزنی منو تا بیام پیشت
من که گفتم داری منو به خاطر کسایی تنها می ذاری که تنهات می ذارن
اما هر موقع تنها شدی غصه نخور،فقط کافیه صدا بزنی منو
من همیشه دوست دارم،حتی اگه منو تنها بزاری،
همیشه مواظبت بودم،تو با اونا خوش بودی،منو فراموش کردی تو این خوشی
اما من مواظبت بودم،آخه رفیقتم،دوست دارم
دیگه طاقت نیاوردم،بغض کردمو خودمو اینداختم بغلت،زار زدم،گفتم غلط کردم
گفتم شرمنده ام،گفتم دوست دارم،گفتم دستمو رها نکن که تو خودم گم بشم
گفتم دوست دارم...
گفتم: داد می زنم تو بهترین رفیقیییییییییییییییی
بغلت کردم گفتم:تو بن بست رفیقی
یک کلام،خدا تو بهترینی
پنج شنبه جشن فارغ التحصیلیمونه. گرچه متاسفانه من نمیتونم برم اما...
دلم تنگه. دلم اندازه تموم دنیا تنگه. فکر کن دیگه هیچ وقت همدیگرو نمی بینیم. چه روزای قشنگی، روزای شاد و غمگین و تلخ و شیرین. اما میدونی باهم بودنمون همه رو برامون راحت کرده بود. وقتی دلت می گرفت شونه ی یه دوست بود که کمکت می کرد. اگه شاد بودی هم خنده هاش باهات بود.
اما تموم شد به همین زودی. انگار دیروز بود که با کوله باری از غصه دل از خونواده هامون کندیم پا به شهری گذاشتیم که اسمشو فقط از تلویزیون شنیده بودیم.
اما خرمشهر شد وطنمون شد جزئی از خاطرات فراموش نشدنیمون.
دلم تنگه. دلم برای تک تک همکلاسیام و هم دانشگاهیام تنگه.
دلم برای دوست و هم اتاقم آذر ابوطالب نژاد که 6 ترم از بهترین لحظاتمو باهاش گذروندم تنگه.
دلم برای مرضیه نوروزی که مونس دلتنگیام و البته پایه ام بود تنگه
دلم برای صوفیا شیبانی با خنده هاش تنگه
دلم برای هدی کریمی و رضوان سروش نیا که همیشه توی اتاقشون تِلپ بودم تنگه
دلم برای آرزو صفویان که موقع امتحانات خلاصه هاشو بهم میداد تنگه
دلم برای زهره شیرعلی، پریسا فرکوراوند که درس خوندنای 4 ساله من از روی جزوه اونا بود تنگه
دلم برای فریده سالاری همسفر خوبم توی مشهد تنگه
دلم برای زینب حسن پور با آهنگ بختیاریاش تنگه
دلم برای سارا یاوری با طبع شاعریش،محبوبه دهدار با آروم صحبت کردنش،دلم برای اداهای اعظم سروری فر،لری حرف زدنای اکرم مرادی، باحال بودن نسرین بوستانی، درس خوندن فاطمه ازهری و زهرا منتصری، کنکور ارشد ندادن زینب روحی، مجری گری سپیده راز، تعصب کرمانشاهی بودن مسلم جلیلیان، خاکی بودن احمدرضا بهمه، غیبتای احمد قلی پور، شاخص بودن میلاد بیرانوند و مرتب بودن ایمان زارعی و به قول خودشون مسعود طراح (جراح زاده) تنگ شده. دلم برای بچه های خونگرم آبادان و خرمشهر مثل حنا رابعی، مریم بردخوانی، زینب موسوی و مریم صالحی تنگ شده.
ای کاش.....................................................!!!!!!!!
ای کاش چی؟ جای خالی رو برام پر کن و بفرست.
چند روز پیش یکی از هم دوستام این پیامک رو برام فرستاد.
راستشو بخوای خیلی فکر کردم که توی جای خالی چی بنویسم.
آخه کاشهای من خیلی زیادن:
کاش فاصله ها نبود
کاش دلتنگیا نبود
کاش بی عدالتی ها نبود
کاش زندگی اونجوری که ما می خوایم جلو می رفت
کاش حضور خدارو توی تموم لحظه هامون حس می کردیم
کاش همسایه سر گرسنه زمین نمی ذاشت
کاش روی هیچ تخت بیمارستانی مریض نبود
کاش توی هیچ دادگاهی پرنده پر نمی زد
کاش قدر همدیگرو تا هستیم بدونیم.
کاش دوست داشتنامون الکی نبود.
کاش عشق بازیچه دست هر کسی نبود.
کاش کسی تو دلمون پا نمیذاشت... کاش اگه پا میزاشت دلمون رو تنها نمیذاشت... کاش اگه تنها میذاشت رد پاش رو روی دلمون جا نمیزاشت
کاش....
دیدی چقدر کاش وجود داره. به نظر تو من کدومشو برای دوستم فرستادم؟
انتخاب خیلی سخت بود.
به خاطر همین من براش یه جمله نوشتم:
کاش این کاش ها نبودند...
تو بودی چی می نوشتی؟
دیگر یاد گرفته ام شبها بخوابم " با یاد تو "
تو نگرانم نشو !
همه چیز را یاد گرفته ام !
راه رفتن در این دنیا را هم بدون تو یاد گرفته ام !
یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم !
یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم !
تو نگرانم نشو !!
همه چیز را یاد گرفته ام !
یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی !
یاد گرفته ام ....نفس بکشم بدون تو......و به یاد تو !
یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...
و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم !
تو نگرانم نشو !
همه چیز را یاد گرفته ام !
یاد گرفته ام که بی تو بخندم.....
یاد گرفته ام بی تو گریه کنم...و بدون شانه هایت....!
یاد گرفته ام ...که دیگر عاشق نشوم به غیر تو !
یاد گرفته ام که دیگر دل به کسی نبندم ....
و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم !
اما هنوز یک چیز هست ...که یاد نگر فته ام ...
که چگونه.....!
برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم ...
و نمی خواهم که هیچ وقت یاد بگیرم ....
تو نگرانم نشو !!
"فراموش کردنت" را هیچ وقت یاد نخواهم گرفت ...