سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


نه گل خواهد ز بوستان ها جدائی ، نه دل دارد خیال بی وفائی

ولیکن چرخش چرخ ستمگر زند بر هم رسوم آشنائی . . .
.
.
.
غم زمانه خورم یا فراغ یار کشم ؟ به طاقتی که ندارم کدام بار کشم . . . ؟
.
.
.
غم خانه عشق تو به رضوان ندهم ، یک خار تو را به صد گلستان ندهم

تو معدن عشق آرزوهای منی ، من کفر تو را به گنج ایمان ندهم . . .
.
.
.
یک شب از عمرم صفحاتی خواندم ، چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم

همه دفتر عمرم ورقی بیش نبود ، همه تکرار تمنای تو بود . . .
.
.
.
ای دوست گلی به یادگار بفرست ، گر لایق گل نیستم خار بفرست

از بهر خدا ، نه از بهر دلت ، من پیامی داده ام تو جوابی بفرست !
.
.
.
موجم کردی که بی قرارت باشم ، ابرم کردی که اشک بارت باشم

در سکوت گل جلوه نمودی تا من ، چون خار همیشه در کنارت باشم . . .
.
.
.
سردی نگاهتو بشکن ، فاصله سزای ما نیست ، با تو بودن آرزومه

این جدائی حق ما نیست . . .
.
.
.
نازی که ز لبخند گل یاس هویداست / زیبائی عشق است که در چشم تو پیداست . . .
.
.
.
هر چه باشی نازنین ، ایام خارت میکند / هر چه باشی شیر دل دنیا شکارت میکند

هر چه باشی با لب خندان میان دیگران / عاقبت دست طبیعت اشک بارانت میکند . . .
.
.
.
من از خاری که در بالای دیوار است دانستم / که ناکَس کَس نمیگردد بدین بالا نشستنها
.
.
.
عشق یعنی :

چون خورشید تابیدن بر شب های دوست و چون برف ، ذوب شدن بر غم های دوست . . .
.
.
.
ای کاش عشق نبود ، اگر هم بود یکی پیدا میشد که باورش کنه

نه اینکه به عشق شک کنه . . .
.
.
.
همه تردید های دنیا را بگذار روی طاقچه ، تو برای ما بودن باید با ما باشی

لبخند هایت را از طاقچه بردار ، تردیدت را بگذار ، تا ما همیشه برای ما بودن

کم نداشته باشیم تو را . . .
.
.
.
گر از این منزل ویران به سوی خانه روم / دگر آنجا که روم عاقل و فرزانه روم . . .
.
.
.
دوباره فال حافط و دوباره توی فالمی ، همیشه در خیالتم اگرچه بی خیالمی
.
.
.
کار گل زار شود گر تو به بازار آئی / نرخ یوسف شکند جون تو به بازار آئی . . .
.
.
.
یک شب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم ، چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم
همه دفتر عمرم ورقی بیش نبود ، همه تکرار تمنای تو بود . . .
.
.
.
با هر که حرف دوستی اظهار میکنم / خوابیده دشمنیست که بیدار میکنم . . .
.
.
.
میخوام بگم که خیلی بیستی / اهل دلی مثل بقیه نیستی !
.
.
.
شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش: من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که تو فانوس شب من باشی
.
.
.
زندگی
زیباست زشتی‌های آن تقصیر ماست، در مسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست!
زندگی آب روانی است روان می‌گذرد... آنچه تقدیر من و توست همان می‌گذرد

.
.
.
باز در کلبه ی عشق عکس تو مرا ابری کرد.عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک چشم مرا جاری کرد
.
.
.
گفتی که دنیا را پر از غم دوست داری پس مطمئن هستم مرا هم دوست داری گفتی نمیخواهی ببارم عشق اما شعر غریبی را که گفتم دوست داری
.
.
.
ای دوست به جز عشق تو در سر من هوسی نیست
جز نقش تو بر صفحه ی دل نقش کسی نیست
.
.
.
کاش کسی تو دلمون پا نمیذاشت... کاش اگه پا میذاشت دلمون رو تنها نمیذاشت... کاش اگه تنها میذاشت رد پاش رو روی دلمون جا نمیذاشت
.
.
.
تو مثل راز بهاری و من رنگ زمستانم. چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمیدانم

  

نه گل خواهد ز بوستان ها جدائی ، نه دل دارد خیال بی وفائی

ولیکن چرخش چرخ ستمگر زند بر هم رسوم آشنائی . . .
.
.
.
غم زمانه خورم یا فراغ یار کشم ؟ به طاقتی که ندارم کدام بار کشم . . . ؟
.
.
.
غم خانه عشق تو به رضوان ندهم ، یک خار تو را به صد گلستان ندهم

تو معدن عشق آرزوهای منی ، من کفر تو را به گنج ایمان ندهم . . .
.
.
.
یک شب از عمرم صفحاتی خواندم ، چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم

همه دفتر عمرم ورقی بیش نبود ، همه تکرار تمنای تو بود . . .
.
.
.
ای دوست گلی به یادگار بفرست ، گر لایق گل نیستم خار بفرست

از بهر خدا ، نه از بهر دلت ، من پیامی داده ام تو جوابی بفرست !
.
.
.
موجم کردی که بی قرارت باشم ، ابرم کردی که اشک بارت باشم

در سکوت گل جلوه نمودی تا من ، چون خار همیشه در کنارت باشم . . .
.
.
.
سردی نگاهتو بشکن ، فاصله سزای ما نیست ، با تو بودن آرزومه

این جدائی حق ما نیست . . .
.
.
.
نازی که ز لبخند گل یاس هویداست / زیبائی عشق است که در چشم تو پیداست . . .
.
.
.
هر چه باشی نازنین ، ایام خارت میکند / هر چه باشی شیر دل دنیا شکارت میکند

هر چه باشی با لب خندان میان دیگران / عاقبت دست طبیعت اشک بارانت میکند . . .
.
.
.
من از خاری که در بالای دیوار است دانستم / که ناکَس کَس نمیگردد بدین بالا نشستنها
.
.
.
عشق یعنی :

چون خورشید تابیدن بر شب های دوست و چون برف ، ذوب شدن بر غم های دوست . . .
.
.
.
ای کاش عشق نبود ، اگر هم بود یکی پیدا میشد که باورش کنه

نه اینکه به عشق شک کنه . . .
.
.
.
همه تردید های دنیا را بگذار روی طاقچه ، تو برای ما بودن باید با ما باشی

لبخند هایت را از طاقچه بردار ، تردیدت را بگذار ، تا ما همیشه برای ما بودن

کم نداشته باشیم تو را . . .
.
.
.
گر از این منزل ویران به سوی خانه روم / دگر آنجا که روم عاقل و فرزانه روم . . .
.
.
.
دوباره فال حافط و دوباره توی فالمی ، همیشه در خیالتم اگرچه بی خیالمی
.
.
.
کار گل زار شود گر تو به بازار آئی / نرخ یوسف شکند جون تو به بازار آئی . . .
.
.
.
یک شب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم ، چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم
همه دفتر عمرم ورقی بیش نبود ، همه تکرار تمنای تو بود . . .
.
.
.
با هر که حرف دوستی اظهار میکنم / خوابیده دشمنیست که بیدار میکنم . . .
.
.
.
میخوام بگم که خیلی بیستی / اهل دلی مثل بقیه نیستی !
.
.
.
شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش: من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که تو فانوس شب من باشی
.
.
.
زندگی
زیباست زشتی‌های آن تقصیر ماست، در مسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست!
زندگی آب روانی است روان می‌گذرد... آنچه تقدیر من و توست همان می‌گذرد

.
.
.
باز در کلبه ی عشق عکس تو مرا ابری کرد.عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک چشم مرا جاری کرد
.
.
.
گفتی که دنیا را پر از غم دوست داری پس مطمئن هستم مرا هم دوست داری گفتی نمیخواهی ببارم عشق اما شعر غریبی را که گفتم دوست داری
.
.
.
ای دوست به جز عشق تو در سر من هوسی نیست
جز نقش تو بر صفحه ی دل نقش کسی نیست
.
.
.
کاش کسی تو دلمون پا نمیذاشت... کاش اگه پا میذاشت دلمون رو تنها نمیذاشت... کاش اگه تنها میذاشت رد پاش رو روی دلمون جا نمیذاشت
.
.
.
تو مثل راز بهاری و من رنگ زمستانم. چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمیدانم

  

شنبه تکه ای از ماه را بریدم

برای روز مبادای تو

کمی مهتاب در قلک انداختم

یکشنبه کمی از ابرها باران دزدیدم

فقط برای روز مبادای تو

دوشنبه یک گل ... کمی خورشید

عشق تمام مزارع آفتابگردان را

به خاطر تو در قلک انداختم

سه شنبه پیاده به جنگل رفتم

کمی سبزینه تنه بلند و بالای درختان جنگلی

کمی آبی دریا ... کمی جاده هراز

کمی آرامش آلاچیق کلرد

کمی طرز نگاه سبز ترا

ته جیبم پنهان کردم

خزه بسته بودم تا فاصله قلک

چهارشنبه تکه ای از لبهایم را بریدم

شکل زیباترین لبخند تو

شادی برای روز مبادایت در قلک انداختم

پنج شنبه فقط گریه

برای روز مبادای خودم

و جمعه جنگل .. دریا ...آبی .. گوش ماهی

فلس تازه ماهی های دریایی

و شادی برای آمدن تو ای معجزه

و من سهم خودم را از قلک پس می گیرم

فقط می خندم


  

 ای کاش .....


                      خداوند ...
 
    سه چیز را نمی آفرید 


% عشق 


%غرور


%دروغ


             زیرا اگر عشق نبود  


                           انسان ازروی غرور


                                        دروغ نمی گفت..  


  

عشق یعنی جام لبریز از شراب         عشق یعنی تشنگی یعنی سراب    


 


عشق یعنی خواستن و له له زدن     عشق یعنی سوختن و پر پر


  


عشق یعنی سال های عمر سخت      عشق یعنی زهر شیرین،بخت تلخ


 


عشق یعنی با" خدا یا "ساختن          عشق یعنی چون همیشه باختن


 


عشق یعنی حسرت شب های گرم       عشق یعنی یاد یک رویای نرم


 


عشق یعنی یک بیابان خاطره             عشق یعنی دیوار بدون پنجره


 


عشق یعنی گفتنی با گوش کر             عشق یعنی دیدنی با چشم کور


 


عشق یعنی تا ابد بی سر نوشت          عشق یعنی اخر خط بهشت  


 


عشق یعنی گم شدن در لحظه ها          عشق یعنی ابیه بی انتها


 


عشق یعنی یک سوال بی جواب          عشق یعنی رفتن توی خواب



  

با تو خاطره هایم تازه می شوند هر روز هر شب

با تو شعرهایم تازه می شوند در این سکوت دلتنگ

با تو - فقط با تو - معنا میگیرد زندگانی پوچ من

با تو - تنها با تو - می تپد نبض عاشقانه های من

تو تک نگار قصه ی  لیلی و مجنون منی

تو تک سوار قلب خسته  منی

 

www.e-mobile1.tk

 


  

زانوهامو بغل کرده بودمو نشته بودم کنار دیوار
دیدم یه سایه افتاد روم
سرم رو آوردم بالا
نگاه کرد تو چشمام، از خجالت آب شدم
تمام صورتم عرق شرمندگی پر کرد
گفتی:تنهایی
گفتم:آره

گفتی:دوستات کوشن؟
گفتم: همشون گذاشتن رفتن

گفتی: تو که می گفتی بهترین هستن!
گفتم:اشتباه کردم

گفتی: منو واسه اونا تنها گذاشتی
گفتم:نه

گفتی:اگه نه،پس چرا یاد من نبودی؟
گفتم:بودم

گفتی:اگه بودی،پس چرا اسمم رو نبردی ؟
گفتم:بردم، همین الان بردم

گفتی:آره،الان که تنهایی،وقت سختی
گفتم:.....(گر گرفتم از شرم-حرفی واسه جواب نداشتم)
-سرمو اینداختم پایین-گفتم:آره

گفتم:تو رفاقتت کم آوردم،منو بخش
گفتی:ببخشم؟

گفتم:اینقدر ناراحتی که نمی بخشی منو؟ حق داری
گفتی:نه! ازت ناراحت نبودم! چیو باید می بخشیدم؟
تو عزیز ترینی واسم،تو تنهام گذاشتی اما تنهات نذاشته بودمو نمی ذارم

گفتم:فقط شرمندتم

گفتی:حالا چرا تنها نشستی؟
گفتم:آخه تنهام

گفتی:پس من چی رفیق؟
من که گفتم فقط کافیه صدا بزنی منو تا بیام پیشت
من که گفتم داری منو به خاطر کسایی تنها می ذاری که تنهات می ذارن
اما هر موقع تنها شدی غصه نخور،فقط کافیه صدا بزنی منو
من همیشه دوست دارم،حتی اگه منو تنها بزاری،
همیشه مواظبت بودم،تو با اونا خوش بودی،منو فراموش کردی تو این خوشی
اما من مواظبت بودم،آخه رفیقتم،دوست دارم

دیگه طاقت نیاوردم،بغض کردمو خودمو اینداختم بغلت،زار زدم،گفتم غلط کردم
گفتم شرمنده ام،گفتم دوست دارم،گفتم دستمو رها نکن که تو خودم گم بشم
گفتم دوست دارم...

گفتم: داد می زنم تو بهترین رفیقیییییییییییییییی
بغلت کردم گفتم:تو بن بست رفیقی
یک کلام،خدا تو بهترینی



  

 


پنج شنبه جشن فارغ التحصیلیمونه. گرچه متاسفانه من نمیتونم برم اما...
دلم تنگه. دلم اندازه تموم دنیا تنگه. فکر کن دیگه هیچ وقت همدیگرو نمی بینیم. چه روزای قشنگی، روزای شاد و غمگین و تلخ و شیرین. اما میدونی باهم بودنمون همه رو برامون راحت کرده بود. وقتی دلت می گرفت شونه ی یه دوست بود که کمکت می کرد. اگه شاد بودی هم خنده هاش باهات بود.
اما تموم شد به همین زودی. انگار دیروز بود که با کوله باری از غصه دل از خونواده هامون کندیم پا به شهری گذاشتیم که اسمشو فقط از تلویزیون شنیده بودیم.
اما خرمشهر شد وطنمون شد جزئی از خاطرات فراموش نشدنیمون.
دلم تنگه. دلم برای تک تک همکلاسیام و هم دانشگاهیام تنگه.


دلم برای دوست و هم اتاقم آذر ابوطالب نژاد که 6 ترم از بهترین لحظاتمو باهاش گذروندم تنگه.


دلم برای مرضیه نوروزی که مونس دلتنگیام و البته پایه ام بود تنگه


دلم برای صوفیا شیبانی با خنده هاش تنگه


دلم برای هدی کریمی و رضوان سروش نیا که همیشه توی اتاقشون تِلپ بودم تنگه


دلم برای آرزو صفویان که موقع امتحانات خلاصه هاشو بهم میداد تنگه


دلم برای زهره شیرعلی، پریسا فرکوراوند که درس خوندنای 4 ساله من از روی جزوه اونا بود تنگه


دلم برای فریده سالاری همسفر خوبم توی مشهد تنگه


دلم برای زینب حسن پور با آهنگ بختیاریاش تنگه
دلم برای سارا یاوری با طبع شاعریش،محبوبه دهدار با آروم صحبت کردنش،دلم برای اداهای اعظم سروری فر،لری حرف زدنای  اکرم مرادی، باحال بودن نسرین بوستانی، درس خوندن فاطمه ازهری و زهرا منتصری، کنکور ارشد ندادن زینب روحی، مجری گری سپیده راز، تعصب کرمانشاهی بودن مسلم جلیلیان، خاکی بودن احمدرضا بهمه، غیبتای احمد قلی پور، شاخص بودن میلاد بیرانوند و مرتب بودن ایمان زارعی و به قول خودشون مسعود طراح (جراح زاده) تنگ شده. دلم برای بچه های خونگرم آبادان و خرمشهر مثل حنا رابعی، مریم بردخوانی، زینب موسوی و مریم صالحی تنگ شده.




ادامه مطلب...

  

ای کاش.....................................................!!!!!!!!


ای کاش چی؟ جای خالی رو برام پر کن و بفرست.


 


چند روز پیش یکی از هم دوستام این پیامک رو برام فرستاد.


راستشو بخوای خیلی فکر کردم که توی جای خالی چی بنویسم.
آخه کاشهای من خیلی زیادن:


کاش فاصله ها نبود


کاش دلتنگیا نبود


کاش بی عدالتی ها نبود


کاش زندگی اونجوری که ما می خوایم جلو می رفت


کاش حضور خدارو توی تموم لحظه هامون حس می کردیم


کاش همسایه سر گرسنه زمین نمی ذاشت


کاش روی هیچ تخت بیمارستانی مریض نبود


کاش توی هیچ دادگاهی پرنده پر نمی زد


کاش قدر همدیگرو تا هستیم بدونیم.


کاش دوست داشتنامون الکی نبود.


کاش عشق بازیچه دست هر کسی نبود.


کاش کسی تو دلمون پا نمیذاشت... کاش اگه پا میزاشت دلمون رو تنها نمیذاشت... کاش اگه تنها میذاشت رد پاش رو روی دلمون جا نمیزاشت


کاش....


دیدی چقدر کاش وجود داره. به نظر تو من کدومشو برای دوستم فرستادم؟


انتخاب خیلی سخت بود.


به خاطر همین من براش یه جمله نوشتم:


کاش این کاش ها نبودند...



تو بودی چی می نوشتی؟


  

دیگر یاد گرفته ام شبها بخوابم " با یاد تو  "

تو نگرانم نشو !

همه چیز را یاد گرفته ام !

راه رفتن در این دنیا را هم بدون تو یاد گرفته ام !

یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم !

یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم !


تو نگرانم نشو !!

همه چیز را یاد گرفته ام !


یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی !



یاد گرفته ام ....نفس بکشم بدون تو......و به یاد تو !


 


یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...

و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم !


تو نگرانم نشو !



همه چیز را یاد گرفته ام !

یاد گرفته ام که بی تو بخندم.....

یاد گرفته ام بی تو گریه کنم...و بدون شانه هایت....!

یاد گرفته ام ...که دیگر عاشق نشوم به غیر تو !



یاد گرفته ام که دیگر دل به کسی نبندم ....



و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم !


اما هنوز یک چیز هست ...که یاد نگر فته ام ...

که چگونه.....!



برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم ...

و نمی خواهم که هیچ وقت یاد بگیرم ....

تو نگرانم نشو !!

"فراموش کردنت" را هیچ وقت یاد نخواهم گرفت ...


 


 



 


  
   مدیر وبلاگ
انتقال موبایل پاتوق آدرس تغییر کرد
ایمیل ها: mobilepatogh@gmail.com بررسی گوشی های موبایل در موبایل پاتوق
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :79
بازدید دیروز :38
کل بازدید : 956964
کل یاداشته ها : 1465


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ