حال من دست خودم نیست دیگه آروم نمی گیرم
دلم از طفلی گرفته که میخوام براش بمیرم
واییییییییییی سرنوشت و انتهای آشنایی
وایییییییییی لحظه های غم انگیز جدایی
واییییییییی لحظه های ناگزیر دل بریدن
بازم آخر راه و حس تلخ نرسیدن
پای دنیا تو موندم
مث عاشقای عالم
تا منو ببخشی آخر
تا دلت بسوزه کم کم
مث آیینه رو به رومه حس خوب با تو بودن
دارم از دست تو میرم عاشق کن منو نشکن
حال من دست خودم نیست دیگه آروم نمی گیرم