مرا بی یار و غمخوار آفریدند ... مرا بیمار- بیمار آفریدند مرا با درد عشق سینه سوزی ... از اول ، بی پرستار آفریدند مرا دایم قرین رنج کردند ... چو گل ، در سایه ی خار آفریدند مرا چون مرغ خوشخوانی در این باغ ... گرفتار - گرفتار آفریدند مرا لبریز محنت ، خلق کردند ... مر از غصه سرشار آفریدند مرا در بزم گیتی ، مات و مبهوت ... نه سر مست و نه هشیار آفریدند مرا زشوق امید و یاسی ... پی یک لحظه دیدار آفریدند