سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یکی از اساتید مطلبی رانقل می کنند که جالبه بخونید
در یکی از
مناطق بلوچستان ایران یکی از اساتید ما که از انسانهای عالم و زحمتکشه روزگاره رفته
بودند برای تبلیغ معارف دینی در ماه محرم
ایشون می فرمودند چند روز بود که گذشته
بود از ماه محرم و من در حال استراحت بودم در منزلی که برای  من تهیه شده بود کسی
امد و در زد و پرسید :حاج آقا مسئلتن!!سئوال شرعی
دارم؟؟!!
گفتم بفرمایید
وارد خونه شد  در را که بستم  گفتم بفرمایید دیدم
بسم الله الرحمن الرحیم:آقا با یه اسلحه طرف من نشونه رفته و میگه حاج آق
برگرد
گفتم چی شده آقا ؟؟منو اشتباه نگرفتی؟؟
گفت:بیا لباسهات را بپوش
حرف نزن
گفتم علی عینیییییییییییبه دیده اجبار
چششششششششم
رفتم  عبا و عمامه ام را برداشتم و همونجا گفتم:یا سید الشهداء من
برای تو امدم اینجا تبلیغ خودت هم حلش کن
ما را بردند و با همون دور اخر
عماممون(تحت الحنک)چشمام را بستند و نشوندنمون تو یه ماشین تویوتا 84سوار کردند و
یه ماشین جلو و یه ماشین عقب سرعت بالا راه افتادیم رفتیم تو بیابان
تو راه فقط
ذکر می گفتم و متوسل به ائمه شده بودم.
وسطهای راه گفتم میشه چمهام را باز
کنید؟؟
چشمام را باز کردند و دیدم وسط بیابان با سرعت بالا به حدی که پشت سر ما
تا 20 کیلومتر وسط بیابان گرد و غبار رو هواست
گفتم
فاتحهههههههههههههههههههههه
بیچاره شدی رفت
الان سر از دوشنبه یا سه شنبه
پاکستان در میاری!!
میگفتم بد بخت میان و میگن فلانقدر میلیون باید بدید تا آزادش کنیم
نمیدن و همینجا رگبارت می کنند
دو ساعت تو راه بودیم ورسیدیم جایی وسط بیابن و
سط یه گودال بزرگ ماشینها را نگه داشتند و ما را پیاده کردند
 پیاده شدیم و
مونده بودیم چه کنیم چند تا چادر بود که روی هم رفته  این ها 50 نفر می
شدند
نزدیک های نماز مغرب شد
پرسیدم اجازه میدید نماز بخونیم
گفتند بله
رفتند یه  ظرف نوشابه خانواده اب اوردند و من وضو گرفتم و قبله را پیدا کردم و
میخواستم نمازم را ببندم
دیدم میگن یا اللهههههههههه
یاااللههههههههههه
برگشتم دیدم
جل الخالق اینها همه وضو گرفتند و آمدند نماز
بخونند
پیش خودم گفتم به به 
همه امام جماعت مومنین میشن تو شدی امام جماعت
اشرار
نماز شروع شد و تمام شد و من گفتم
خب من سئوال دارم یکی اومد و صورتش
را باز کرد گفت بپرس
گفتم منو برای چی اوردین؟؟من هیچ کاره ام !!من روضه خوان
امام حسینم و بس
گفتند جریان اینه :تو دیروز که داشتی در مسجد فلان آقا  روضه
میخوندی رییس اشرار اونجا بوده و  نشسته بوده پای روضه شما و خیلی دلش شکسته
و
لذا در طرح ارتقای معرفت اشرار که برای ما گذاشتن تصمیم گرفتن شما را دعوت کنیم به زور و برای ما روضه بخونید
گفتم
حالاااااااااااااا خوب شد
هیچی مشستیم روی داشبورد تویوتا و یه اکو همراه اوردند
و من گفتم من باید اول صحبت کنم بعدا روضه گفتند باشه همه اشرار نشستند و من بسم
الله الرحمن الرحیم
استاد با گریه می فرمودند انچنان  عظمت سید الشهدا اینها را
گرفته بود که حرف نمی زدند
به برکت سیدالشهدا کاری با انان کردم که همه انها
سجده به روی خاکهای داغ بیابان رفته بودند
و انجا
این روضه را خوندم

   مدیر وبلاگ
انتقال موبایل پاتوق آدرس تغییر کرد
ایمیل ها: mobilepatogh@gmail.com بررسی گوشی های موبایل در موبایل پاتوق
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :13
کل بازدید : 959164
کل یاداشته ها : 1465


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ